[اسم]

joint

/dʒɔɪnt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحت نظر گرفتن

to case the joint
جایی را تحت نظر گرفتن [برای دزدی]

2 سیگار ماریجوانا

معادل ها در دیکشنری فارسی: سیگار ماریجوانا
culturally sensitive informal
مترادف و متضاد cannabis cigarette marijuana cigarette
to smoke a joint
سیگار ماریجوانا کشیدن

3 مفصل

معادل ها در دیکشنری فارسی: بند مفصل
knee/neck/hip/elbow ... joint
مفصل زانو/گردن/ران/آرنج و...

4 محل اتصال (دو چیز) زانویی، پیوندگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: اتصال زانویی
مترادف و متضاد join junction link
the joints of the pipe
محل‌های اتصال لوله

5 رستوران (غذا)فروشی

informal
مترادف و متضاد bar club establishment restaurant
  • 1.The joint was jumping.
    1. رستوران پر از آدم بود [بسیار شلوغ بود].
a fast-food joint
یک رستوران فست‌فود
a pizza joint
پیتزافروشی [پیتزایی]
توضیحاتی در رابطه با joint
واژه joint به مکان‌های بخصوص گفته می‌شود که مردم برای ملاقات یکدیگر، غذا خوردن، نوشیدن و سرگرمی به آنجا می‌روند.

6 تکه گوشت کبابی

a joint of beef
یک تکه گوشت گاو کبابی
[صفت]

joint

/dʒɔɪnt/
غیرقابل مقایسه

7 مشترک

معادل ها در دیکشنری فارسی: اشتراکی توام شراکتی مشترک
a joint statement/effort/responsibility/bank account
بیانیه/تلاش/مسئولیت/حساب بانکی مشترک
  • 1. The project was a joint effort between the two schools.
    1. این پروژه، تلاشی مشترک بین آن دو مدرسه بود.
  • 2. The two ministers have issued a joint statement.
    2. دو وزیر یک بیانیه مشترک صادر کرده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان