Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پایین نگه داشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to keep down
/kip daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: kept down]
[گذشته: kept down]
[گذشته کامل: kept down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پایین نگه داشتن
از افزایش جلوگیری کردن
to keep something down
چیزی را پایین نگه داشتن
1. I have to exercise to keep my weight down.
1. باید ورزش کنم تا وزنم را پایین نگه دارم.
2. Keep your voice down—I don't want anyone else to hear.
2. صدایت را پایین نگه دار؛ نمیخواهم کس دیگری بشنود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
keep company
keep back
keep away
keep an eye on
keep
keep in
keep mum
keep off
keep on
keep distance
کلمات نزدیک
keep count
keep control of
keep calm
keep books
keep body and soul together
keep fit
keep going
keep in mind
keep in touch
keep interrupting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان