[اسم]

lake

/leɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دریاچه برکه

معادل ها در دیکشنری فارسی: دریاچه
مترادف و متضاد loch pond pool
  • 1.Lake Superior
    1. دریاچه "سوپریور"
  • 2.We used to go boating on that lake.
    2. ما در گذشته برای قایق‌سواری به آن دریاچه می‌رفتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان