[صفت]

lanky

/ˈlæŋki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: lankier] [حالت عالی: lankiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دیلاق دراز و بدقواره

معادل ها در دیکشنری فارسی: دیلاق
مترادف و متضاد gangling
  • 1.a tall, lanky teenager
    1. یک نوجوان دراز و بدقواره
  • 2.He was thin, lanky and pale-skinned.
    2. او لاغر، بدقواره و رنگ پریده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان