[اسم]

larva

/ˈlɑrvə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شفیره کرمینه، لارو

معادل ها در دیکشنری فارسی: لارو
  • 1.A larva often has unique structures.
    1. یک شفیره، اغلب، ساختارهای منحصر به فردی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان