Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تابستان قبل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
last summer
/læst ˈsʌmər/
غیرقابل مقایسه
1
تابستان قبل
1.Last summer, my aunt died.
1. تابستان قبل، عمه ام درگذشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
last straw
last stop
last rites
last resort
last post
last summer i fell and broke my leg.
last supper
last week
last weekend
last word
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان