[اسم]

legend

/ˈlɛʤənd/
قابل شمارش
[جمع: legends]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 افسانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: اسطوره افسانه
مترادف و متضاد epic myth saga
  • 1.Legend has exaggerated the size of Paul Bunyan.
    1. افسانه، هیکل "پال بانیان" را مبالغه کرده است.
  • 2.Stories about King Arthur and his knights are popular legends.
    2. داستان‌های "شاه آرتور" و شوالیه‌هایش از افسانه‌های معروف هستند.
legend has it that...
در افسانه‌ها آمده است که...
  • Legend has it that the lake was formed by the tears of a god.
    در افسانه‌ها آمده است که این دریاچه توسط اشک‌های یک خدا درست شده است.

2 آدم برجسته ستاره (موسیقی و ...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: اسطوره
مترادف و متضاد celebrity icon star superstar
a jazz/tennis... legend
ستاره جاز/تنیس و...
a legend in something
آدم برجسته در چیزی
  • He was a legend in the world of music.
    او آدم برجسته‌ای در دنیای موسیقی بود.

3 راهنما (نقشه و جدول و ...)

specialized
مترادف و متضاد guide key
  • 1.See legend to Fig. 1.
    1. به راهنمای جدول 1 مراجعه کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان