[اسم]

legislation

/ˌlɛʤəˈsleɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قوانین

معادل ها در دیکشنری فارسی: وضع قانون
housing legislation
قوانین مسکن

2 قانون‌گذاری

معادل ها در دیکشنری فارسی: قانون‌گذاری
  • 1.It will require legislation to change this situation.
    1. برای تغییر این وضعیت به قانون‌گذاری نیاز است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان