Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دست یا پا (کالبدشناسی)
2 . شاخه درخت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
limb
/lɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دست یا پا (کالبدشناسی)
عضو بدن، بال (پرندگان)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عضو
an artificial limb
عضو مصنوعی
2
شاخه درخت
1.The monkey sat on the tree limb and enjoyed a piece of fruit.
1. میمون روی شاخه درخت نشست و (از خوردن) یک تکه میوه لذت برد.
تصاویر
کلمات نزدیک
lima
lily-of-the-valley
lily-livered
lily of the valley
lily
limber
limbo
limbo dancing
lime
lime green
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان