[اسم]

lodge

/lɑʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لانه سگ آبی کلبه سمور دریایی

مترادف و متضاد beaver's den

2 کلبه کابین

a ski lodge
کلبه اسکی
[فعل]

to lodge

/lɑʤ/
فعل ناگذر
[گذشته: lodged] [گذشته: lodged] [گذشته کامل: lodged]

3 گیر کردن

  • 1.The bullet lodged in her shoulder.
    1. آن گلوله در شانه‌اش گیر کرده بود.

4 اقامت داشتن (در اتاق یا خانه اجاره‌ای) ماندن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اقامت کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان