[اسم]

log

/lɔg/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دفتر روزانه (هواپیما، کشتی و ...) رخداد نگاشت، آمار فعالیت‌های روزانه

مترادف و متضاد logbook record
the ship's log
دفتر روزانه کشتی
توضیحاتی در رابطه با log
اسم log در مفهوم "دفتر روزانه" به‌خصوص در رابطه با کشتی، اشاره دارد به ثبت سرعت و مسافت پیموده شده و دیگر رویدادهای کشتی در آن دفتر.

2 کنده (درخت) هیزم

معادل ها در دیکشنری فارسی: کنده
  • 1.Put another log on the fire.
    1. کنده‌ای دیگر روی آتش بگذار.
[فعل]

to log

/lɔg/
فعل گذرا
[گذشته: logged] [گذشته: logged] [گذشته کامل: logged]

3 ثبت کردن (وقایع و...)

مترادف و متضاد record
to log someone’s phone calls
تماس‌های تلفنی کسی را ثبت کردن

4 قطع کردن درخت‌های جنگل

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان