[فعل]

to lose sight of

/luz saɪt ʌv/
فعل گذرا
[گذشته: lost sight of] [گذشته: lost sight of] [گذشته کامل: lost sight of]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از نظر ناپدید شدن از دیدرس خارج شدن

  • 1.After sailing for an hour we lost sight of land.
    1. بعد از یک ساعت کشتی‌رانی خشکی از نظر ما ناپدید شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان