[صفت]

lunatic

/ˈlunəˌtɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lunatic] [حالت عالی: most lunatic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دیوانه‌وار احمقانه

disapproving
مترادف و متضاد insane mad sane sensible wise
  • 1.Certain lunatic ideas persist even though they have been rejected by all logical minds.
    1. یک سری ایده‌های احمقانه باقی می‌مانند اگرچه به وسیله تمام ذهن‌های منطقی رد شده باشند.
  • 2.My roommate has some lunatic ideas about changing the world.
    2. هم‌اتاقی من ایده‌های دیوانه‌واری درباره تغییر دادن دنیا دارد.
[اسم]

lunatic

/ˈlunəˌtɪk/
قابل شمارش

2 آدم دیوانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: مجنون
مترادف و متضاد fool madman maniac psychopath
  • 1.Only a lunatic would willingly descend into the monster's cave.
    1. تنها یک دیوانه با خواست خود وارد غار آن هیولا می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان