[صفت]

madding

/ˈmædɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more madding] [حالت عالی: most madding]

1 دیوانه دیوانه‌وار

formal
  • 1.This pretty town has not been destroyed by madding hordes of tourists.
    1. این شهر زیبا توسط جماعت گردشگران دیوانه نابود نشده‌است.

2 خشمگین‌کننده دیوانه‌کننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: دیوانه‌کننده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان