Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قیلوقال به پا کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
make a fuss
/mˌeɪk ɐ fˈʌs/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قیلوقال به پا کردن
المشنگه راه انداختن
1.I'm sorry for making such a fuss about the noise.
1. ببخشید که بهخاطر آن سروصدا قیلوقال به پا کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
no muss, no fuss
lion's share
line in the sand
think on feet
love the sound of own voice
make a fuss over
do nut
suffer fools
sharpest tool in the shed
as i live and breathe
کلمات نزدیک
make a face
make a gesture
make a success of
make the best of
make an attempt
seen better days
get the wrong end of the stick
as daft as a brush
take the biscuit
on the make
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان