[عبارت]

make a fuss

/mˌeɪk ɐ fˈʌs/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قیل‌وقال به پا کردن الم‌شنگه راه انداختن

  • 1.I'm sorry for making such a fuss about the noise.
    1. ببخشید که به‌خاطر آن سروصدا قیل‌وقال به پا کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان