Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تلاش کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
make an attempt
/mˌeɪk ɐn ɐtˈɛmpt/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تلاش کردن
1.They made no attempt to escape.
1. آنها هیچ تلاشی برای فرار نکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
make war
make a suggestion
make an agreement
get out of bed on the wrong side
get one's own back
make the best of
make a success of
make a gesture
make a face
make a fuss
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان