[فعل]

to make off

/meɪk ɔf/
فعل ناگذر
[گذشته: made off] [گذشته: made off] [گذشته کامل: made off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در رفتن فرار کردن

مترادف و متضاد hurry away
  • 1.The burglars made off before the police arrived.
    1. دزدها قبل از رسیدن پلیس در رفتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان