Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . یائسگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
menopause
/ˈmenəpɔːz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
یائسگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یائسگی
مترادف و متضاد
the change (of life)
1.to reach (the) menopause
1. یائسه شدن
2.Women experience many emotional and physical changes during the menopause.
2. خانم ها هنگام یائسگی تغییرات احساسی و جسمی بسیاری تجربه می کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
menopausal
menlo
meningitis
menial job
menial
menorah
menstrual
menstrual cycle
menstruate
menstruation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان