[اسم]

mercy

/ˈmɜrsi/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بخشش عفو

معادل ها در دیکشنری فارسی: ارفاق امان ترحم رحم زنهار شفقت
  • 1.The prisoners begged for mercy.
    1. آن زندانیان برای بخشش التماس کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان