[صفت]

messy

/ˈmes.i/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: messier] [حالت عالی: messiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شلخته کثیف، نامرتب

معادل ها در دیکشنری فارسی: نامرتب شلخته
مترادف و متضاد dirty dishevelled filthy matted clean
  • 1.You can't believe how messy my son is.
    1. نمی‌توانی باور کنی که چقدر پسرم شلخته [کثیف] است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان