[فعل]

to mete out

/mit aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: meted out] [گذشته: meted out] [گذشته کامل: meted out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مقرر کردن (به‌ویژه مجازات یا تنبیه) تخصیص دادن

  • 1.He felt he had a right to mete out physical punishment to the children.
    1. او حس می‌کرد این حق را دارد که تنبیه بدنی برای کودکان مقرر کند.

2 تقسیم کردن پخش کردن، توزیع کردن

3 اندازه گرفتن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان