Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مقرر کردن (بهویژه مجازات یا تنبیه)
2 . تقسیم کردن
3 . اندازه گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to mete out
/mit aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: meted out]
[گذشته: meted out]
[گذشته کامل: meted out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مقرر کردن (بهویژه مجازات یا تنبیه)
تخصیص دادن
1.He felt he had a right to mete out physical punishment to the children.
1. او حس میکرد این حق را دارد که تنبیه بدنی برای کودکان مقرر کند.
2
تقسیم کردن
پخش کردن، توزیع کردن
3
اندازه گرفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
metastasis
metaphysics
metaphysical
metaphorically
metaphorical
meteor
meteoric
meteorite
meteorological
meteorological office
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان