Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شیردوشی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
milking
/ˈmɪlkɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شیردوشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شیردوشی
1.milking machines
1. دستگاههای شیردوشی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
parking garage
traffic sign
self-obsessed
multitasking
overpopulated
sunbath
kart
scuba-dive
shepherding
kiting
کلمات نزدیک
milk-white
milk tooth
milk teeth
milk someone for something
milk shake
milking machine
milkman
milkshake
milksop
milky
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان