[فعل]

to mill around

/mɪl əˈraʊnd/
فعل ناگذر
[گذشته: milled around] [گذشته: milled around] [گذشته کامل: milled around]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌هدف پرسه زدن

مترادف و متضاد mill about
  • 1.Fans were milling around outside the hotel.
    1. هوادارها بیرون هتل بی‌هدف پرسه می‌زدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان