[صفت]

mired

/ˈmaɪərd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گلی‌شده گیرکرده در گل

2 درگیر

  • 1.The country was mired in recession.
    1. کشور درگیر رکود (اقتصادی) بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان