Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انحصار
2 . مونوپولی (نوعی بازی تختهای)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
monopoly
/məˈnɑːpəli/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انحصار
مونوپولی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انحصار
1.Electricity, gas and water were considered to be natural monopolies.
1. برق، گاز و آب انحصارات طبیعی محسوب میشدند.
2.In the past central government had a monopoly on television broadcasting.
2. در گذشته پخش تلویزیونی تحت انحصار دولت مرکزی بود.
2
مونوپولی (نوعی بازی تختهای)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
monolithic
monodon monoceros
monocycle
monochromous
monochromic
monopoly board
monorail
monotonous
monotreme
monsoon
کلمات نزدیک
monopolize
monopolistic
monopolist
monopolism
monoplane
monorail
monosyllabic
monosyllable
monotheism
monotheist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان