[اسم]

muss

قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌نظمی درهم‌وبرهمی

[فعل]

to muss

فعل گذرا و ناگذر

2 بهم ریختن (لباس و مو) نامرتب کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان