Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بینظمی
2 . بهم ریختن (لباس و مو)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
muss
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بینظمی
درهموبرهمی
[فعل]
to muss
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
2
بهم ریختن (لباس و مو)
نامرتب کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
musquash
musophobia
musophagidae
musophaga
musnud
mussel
mussel shrimp
mussiness
mussitate
mussitation
کلمات نزدیک
muskmelon
musher
muscularity
muscled
muscat
mussulman
mustachioed
mutineer
mux
myocardium
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان