[اسم]

nationality

/ˌnæʃəˈnælət̬i/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ملیت

معادل ها در دیکشنری فارسی: تابعیت ملیت
مترادف و متضاد citizenship the right to hold a passport
  • 1.At the International School they have pupils of 46 different nationalities.
    1. در مدرسه بین‌المللی آنها دانش‌آموزانی از 46 ملیت دارند.
  • 2.She is of French nationality.
    2. او از ملیت فرانسوی است. [ملیت فرانسوی دارد.]
  • 3.What nationality are you?
    3. ملیت تو چیست؟
توضیحاتی در رابطه با اسم nationality
معادل فارسی اسم nationality "ملیت" است. این اسم به معنای حق قانونی یک فرد در تعلق به یک کشور است. مثال:
".She is of French nationality" (او از ملیت فرانسوی است. [ملیت فرانسوی دارد.])
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان