Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روز اول ژانویه (آغاز سال نو مسیحیان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
New Year's Day
/nu jɪrz deɪ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روز اول ژانویه (آغاز سال نو مسیحیان)
اولین روز سال نو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
روز اول سال نو
مترادف و متضاد
New Year’s
1.I don’t have to work on New Year’s Day.
1. من مجبور نیستم اولین روز سال نو کار کنم.
2.I was in New York on New Year's day.
2. روز اول ژانویه در نیویورک بودم.
تصاویر
کلمات نزدیک
new year
new world
new wave
new testament
new potatoes
new year's eve
new year’s day
new year’s resolution
new york
new yorker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان