Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رو به شمال
2 . به سمت شمال
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
northward
/nˈɔːɹθwɚd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more northward]
[حالت عالی: most northward]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رو به شمال
نزدیک به شمال، شمالی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به سمت شمال
in a northward direction
در جهت شمالی
[قید]
northward
/nˈɔːɹθwɚd/
غیرقابل مقایسه
2
به سمت شمال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شمالا
به سمت شمال
to go/look/turn northward
رفتن/نگاه کردن/پیچیدن به سمت شمال
تصاویر
کلمات نزدیک
northernmost
northerner
northern lights
northern ireland
northern hemisphere
northwards
northwest
northwestern
norway
norwegian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان