[اسم]

nosh

/nɑːʃ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غذا وعده غذایی

old use
مترادف و متضاد food meal
  • 1.Did you have a good nosh?
    1. وعده غذایی خوبی خوردی؟
  • 2.She likes her nosh.
    2. او غذایش را دوست داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان