Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مجبور کردن
2 . ضامن گذاشتن
3 . محدود
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to obligate
/ˈɑːblᵻɡˌeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: obligated]
[گذشته: obligated]
[گذشته کامل: obligated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مجبور کردن
وادار کردن
2
ضامن گذاشتن
[صفت]
obligate
/ˈɑːblᵻɡˌeɪt/
قابل مقایسه
3
محدود
متعهد
تصاویر
کلمات نزدیک
objurgation
objurgate
object-oriented
obit
obi
observable
observing
obsidian
obstetric
obstetrical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان