[عبارت]

odds and ends

/ɑdz ænd ɛndz/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خرت‌وپرت آت‌وآشغال، چیزهای متنوع و کوچک

معادل ها در دیکشنری فارسی: خرت و پرت خرد و ریز خنزرپنزر
informal
مترادف و متضاد odds and sods
a box of odds and ends
جعبه‌ای (پر) از خرت‌وپرت
  • She spent the day sorting through a box full of odds and ends.
    او تمام روز را صرف مرتب کردن یک جعبه پر از خرت‌وپرت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان