Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مادر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
old lady
/oʊld ˈleɪdi/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مادر
دوست دختر، همسر
informal
1.My old lady died when I was only three-years-old.
1. وقتی که تنها سه سالم بود، مادرم فوت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
old hand at something
old hand
old habits die hard.
old goat
old friend
old maid
old man
old master
old people’s home
old persian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان