[عبارت]

one's heart is not in something

/wʌnz hɑrt ɪz nɑt ɪn ˈsʌmθɪŋ/

1 دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه‌مند نبودن

  • 1.She’s getting bored with the job and her heart’s not in it.
    1. او حوصله‌اش از کار سر رفته است و دلش هم به آن روشن نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان