Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آهسته جریان داشتن
2 . مملو از چیزی بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to ooze
/uːz/
فعل ناگذر
[گذشته: oozed]
[گذشته: oozed]
[گذشته کامل: oozed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آهسته جریان داشتن
بهآرامی بیرون آمدن
1.Blood was oozing from the wound.
1. خون داشت بهآرامی از آن زخم بیرون میآمد [آن زخم بهآهستگی در حال خونریزی بود].
2
مملو از چیزی بودن
(چیزی را به مقدار زیاد) از خود نشان دادن
مترادف و متضاد
exude
1.She walked into the party oozing confidence.
1. او مملو از اعتمادبهنفس وارد آن مهمانی شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ooh
onyx
onward
on-stage
onset
oozy
opal
opaque
open
open-eyed
کلمات نزدیک
oops
oona
ooh
onwards
onward connection
op
op-ed
opacity
opal
opaque
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان