[صفت]

open-mouthed

/ˈoʊpən-maʊðd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more open-mouthed] [حالت عالی: most open-mouthed]

1 مات‌ومبهوت شگفت‌زده

  • 1.She stared at him open-mouthed.
    1. او مات‌ومبهوت به او خیره شد.

2 با دهان باز

  • 1.The kids stared open-mouthed at the TV screen.
    1. بچه‌ها با دهان باز به صفحه تلویزیون زل زده بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان