Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پاستا ریزونی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
orzo
/ˈɔːrzəʊ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پاستا ریزونی
[نوعی پاستا شکل دانههای برنج]
1.She makes a pasta salad with orzo, peas and green beans.
1. او با پاستای ریزونی، نخودفرنگی و لوبیاسبز سالاد ماکارونی درست میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
oryx gazella
oryx
orycteropus afer
orthodox
orthodonture
os
os longum
os zygomaticum
oscar
oscillate
کلمات نزدیک
fusilli
fettuccine
farfalle
cream cracker
ciabatta
panini
pseudo-intellectual
pap
rigatoni
sarnie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان