مترادف و متضاد
like a bolt out of the blue
out of a clear blue sky
1.Then, out of the blue, he told me he was leaving.
1.
سپس، یکهویی او به من گفت که دارد میرود.
توضیح درباره اصطلاح out of the blue
در این اصطلاح the blue به معنای "آسمان" است. گاهی اوقات چیزهای غیرمنتظره ای مانند رعد و برق یا شهاب سنگ یا هواپیمایی در حال سقوط (!) از آسمان پایین می آید و این اصطلاح اینگونه پدید آمده است.