Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیخبر بودن
2 . در ارتباط نبودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
out of touch
/aʊt ʌv tʌʧ/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیخبر بودن
نامطلع بودن
1.I’m out of touch with modern medicine.
1. من از پزشکی مدرن نامطلع هستم.
2
در ارتباط نبودن
خارج از دسترس
1.We’ve been out of touch for a couple of years.
1. ما یکی دو سال است که دیگر با هم در ارتباط نیستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
out of this world
out of thin air
out of the way
out of the running
out of the reckoning
out of true
out of tune
out of view
out of whack
out of work
کلمات نزدیک
out of the way
out of the red
out of the question
out of the ordinary
out of the frying pan, into the fire
out of tune
out of work
out of your depth
out of your mind
out to lunch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان