[صفت]

overcooked

/ˌoʊvərˈkʊkt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more overcooked] [حالت عالی: most overcooked]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیش از حد پخته‌شده

  • 1.The chicken was overcooked and dry.
    1. مرغ بیش از حد پخته‌شده و خشک بود
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان