Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پد تای (نوعی نودل سرخشده)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pad thai
/ˌpæd ˈtaɪ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پد تای (نوعی نودل سرخشده)
1.For dinner, I ordered the chicken pad thai.
1. برای شام، پد تای مرغ سفارش دادم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pad see ew
pad of paper
pad
pacy
pact
pad the bill
padda
padded
padded cell
padder
کلمات نزدیک
minestrone
lobster thermidor
laksa
kimchi
school-leaving age
pot pie
poutine
quesadilla
tortellini
highs and lows
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان