1.For details on how to enter the competition, see page 134.
1.
برای جزئیات درباره اینکه چگونه وارد رقابت شوید، صفحه 134 را ببینید.
to turn to page ...
به صفحه ... رفتن
Now turn to page 17 in your course book.
حالا به صفحه 17 کتاب درسی خود بروید.
a blank/new page
یک صفحه سفید/جدید
He tore a blank page from his notebook.
او یک صفحه سفید از دفترش کند.
the sports/financial pages of the newspaper
صفحات ورزشی/اقتصادی روزنامه
I never read the sports pages of the newspaper.
من هرگز صفحات ورزشی روزنامه را نمیخوانم.
توضیحاتی در رابطه با اسم page
معادل فارسی اسم page "صفحه" است. به یک طرف یا دو طرف یک ورقه از کتابی را page یا صفحه میگویند. مثال:
".Now turn to page 17 in your course book" (حالا به صفحه 17 کتاب درسی خود بروید.)
2
صفحه (اینترنتی)
مترادف و متضاد
web page
1.I printed out a web page about leg exercises.
1.
من از یک صفحه اینترنتی درباره تمرینهای پا پرینت گرفتم.
2.Our web page had 243 hits this week.
2.
صفحه اینترنتی ما 243 بازدید در این هفته داشت.
توضیحاتی در رابطه با اسم page به معنای صفحه (اینترنتی)
اسم page در مفهوم "صفحه (اینترنتی)" اشاره دارد به اطلاعاتی که بر روی یک کامپیوتر ذخیره شده و بهصورت یک صفحه برای مخاطبین، بر روی سایت بهخصوصی در اینترنت منتشر میشود. مثال:
".I printed out a web page about leg exercises" (من از یک صفحه اینترنتی درباره تمرینهای پا پرینت گرفتم.)