[صفت]

pale

/peɪl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: paler] [حالت عالی: palest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کم‌رنگ

معادل ها در دیکشنری فارسی: کم‌رنگ
مترادف و متضاد faded light light-coloured dark
  • 1.She wore a pale blue hat.
    1. او کلاه آبی کم‌رنگی پوشید.

2 رنگ‌پریده

معادل ها در دیکشنری فارسی: رنگ‌باخته رنگ‌پریده بی‌رنگ و رو
مترادف و متضاد white
  • 1.You look pale - do you feel OK?
    1. به‌نظر رنگ‌پریده می‌آیی؛ حالت خوب است؟
[فعل]

to pale

/peɪl/
فعل ناگذر
[گذشته: paled] [گذشته: paled] [گذشته کامل: paled]

3 رنگ پریده شدن کمرنگ شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: کم‌رنگ شدن
  • 1.She paled visibly at the sight of the police car.
    1. او آشکارا با دیدن ماشین پلیس رنگش پرید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان