[اسم]

parking lot

/ˈpɑr.kɪŋˌlɑt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پارکینگ

معادل ها در دیکشنری فارسی: پارکینگ توقفگاه
  • 1.I put the car in the parking lot.
    1. ماشین را در پارکینگ گذاشتم.
  • 2.There is a parking lot around.
    2. این اطراف یک پارکینگ هست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان