Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پارکینگ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
parking lot
/ˈpɑr.kɪŋˌlɑt/
قابل شمارش
1
پارکینگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پارکینگ
توقفگاه
1.I put the car in the parking lot.
1. ماشین را در پارکینگ گذاشتم.
2.There is a parking lot around.
2. این اطراف یک پارکینگ هست.
تصاویر
کلمات نزدیک
parking garage
parking brake
parking bay
parking
parker
parking meter
parking on the sidewalk is against the regulations.
parking space
parking ticket
parkinson’s disease
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان