Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پنجه
2 . پنجه زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
paw
/pɔː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پنجه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پنجه
چنگ
چنگال
دست
1.Take your filthy paws off me!
1. پنجههای کثیفت را از روی من بردار!
a lion’s paw
پنجه شیر
[فعل]
to paw
/pɔː/
فعل گذرا
[گذشته: pawed]
[گذشته: pawed]
[گذشته کامل: pawed]
صرف فعل
2
پنجه زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پنجه کشیدن
چنگ زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
pavlova
paving stone
paving
pavilion
pavement artist
pawl
pawn
pawnbroker
pawnbroker’s
pawnshop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان