[اسم]

paw

/pɔː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پنجه

معادل ها در دیکشنری فارسی: پنجه چنگ چنگال دست
  • 1.Take your filthy paws off me!
    1. پنجه‌های کثیفت را از روی من بردار!
a lion’s paw
پنجه شیر
[فعل]

to paw

/pɔː/
فعل گذرا
[گذشته: pawed] [گذشته: pawed] [گذشته کامل: pawed]

2 پنجه زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پنجه کشیدن چنگ زدن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان