Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ادای احترام کردن
2 . تسلیت گفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
to pay one's respects
/tuː peɪ wʌnz rɪˈspɛkts/
1
ادای احترام کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ادای احترام کردن
1.We went to pay our respects to the guru.
1. ما رفتیم تا به گورو ادای احترام کنیم.
2
تسلیت گفتن
به تشییع جنازه آمدن
1.Many came to pay their respects.
1. خیلیها برای تسلیت گفتن آمدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
pay off
pay lip service
pay in
pay desk
pay back
pay one's taxes
pay out
pay phone
pay rent
pay respect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان