[اسم]

pet

/pɛt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حیوان خانگی حیوان اهلی

مترادف و متضاد domesticated animal tamed animal
  • 1.They have several pets, a dog, two cats and a guinea pig.
    1. آن‌ها چندین حیوان خانگی دارند، یک سگ، دو گربه و یک خوکچه هندی.
a pet dog/hamster...
سگ/همستر و... خانگی
  • my pet rabbit
    خرگوش خانگی من
pet food/shop ...
غذا/مغازه حیوانات خانگی
کاربرد اسم pet به معنای حیوان خانگی یا حیوان اهلی
اسم pet در مفهوم "حیوان خانگی یا حیوان اهلی" اشاره دارد به حیوانات اهلی مانند: گربه، سگ و انواع پرندگان و ... .
حیواناتی که در خانه از آن‌ها نگهداری می‌شود و به عنوان دوست و همدم در نظر گرفته می‌شوند. مثال:
"my pet rabbit" (خرگوش خانگی من)
".They have several pets, a dog, two cats and a guinea pig" (آن‌ها چندین حیوان خانگی دارند، یک سگ، دو گربه و یک خوکچه هندی.)

2 سوگلی عزیزکرده

معادل ها در دیکشنری فارسی: نورچشمی
مترادف و متضاد favorite
  • 1.She's the teacher's pet.
    1. او سوگلی معلم است.
[فعل]

to pet

/pɛt/
فعل گذرا
[گذشته: petted] [گذشته: petted] [گذشته کامل: petted]

3 نوازش کردن ناز کردن

مترادف و متضاد caress pat
to pet somebody/something
کسی/چیزی را نوازش کردن
  • He petted the dog and ruffled its fur.
    او سگ را نوازش کرد و موهایش را ژولیده کرد.
کاربرد فعل pet به معنای نوازش کردن و ناز کردن
فعل pet در مفهوم "نوازش کردن" و "ناز کردن" اشاره دارد به نوازش و یا دست کشیدن بر روی یک حیوان و کودک با مهربانی و محبت و ناز کردن او. مثال:
".He petted the dog and ruffled its fur" (او سگ را نوازش کرد و موهایش را ژولیده کرد.)
[اسم]

PET

(polyethylene terephthalate)
/ˌpiː iː ˈtiː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پلی‌اتیلن ترفتالات (ترکیب شیمیایی)

specialized
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان