[اسم]

photocopy

/ˈfoʊtoʊˌkɑpi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فتوکپی

معادل ها در دیکشنری فارسی: فتوکپی
مترادف و متضاد copy reproduction
  • 1.A photocopy machine
    1. یک دستگاه فتوکپی
[فعل]

to photocopy

/ˈfoʊtoʊˌkɑpi/
فعل گذرا
[گذشته: photocopied] [گذشته: photocopied] [گذشته کامل: photocopied]

2 فتوکپی کردن فتوکپی گرفتن

مترادف و متضاد copy duplicate
  • 1.Could you photocopy this letter for me?
    1. می‌توانی از روی این نامه برای من کپی بگیری؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان